آن مرد الهی و عظیمالشّأن، سلطان العارفین، آیتالله سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمایند: کسالت در عبادات، دلالت بر این است که نفس امّارهات حرکت کرده و تو برای خدا شریک قرار دادی. اگر نفس امّاره اینطور به انسان حملهور شود، ولو به ظاهر در عبادات جماعتی شرکت کند، ولی در خلوت نسبت به عبادت کسل است.
طبیبان روح هم به ما گفتند: اگر کسی لذّت از عبادت نبرد و حلاوت و شیرینی آن را حس نکرد، بداند دچار مریضی است. انسان باید یک سیری بکند تا ببیند مشکل چیست. خدا کند مریضیاش را بفهمد. مثلاً بفهمد مریضی روحیاش نعوذبالله، نستجیربالله حسادت، نمّامی (حرفی را از این به آن بردن و از آن به این بردن)، غیبت، تهمت و یا حبّ به ریاست و ... است. اگر بعد از متوجّه شدن مریضی خود، بخواهد درمان کند؛ ذوالجلال والاکرام هم به او عنایت میکند.
همیشه از خدا طلب خیر کنید تا آنچه صلاح است، رقم بخورد
خدا، آن مرد الهی و عظیمالشأن، آیتالله العظمی بهاءالدّینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. من این جمله را از دو لب مبارک ایشان شنیدم، فرمودند: آن کسی که در این دنیا چیزی را از پروردگار عالم طلب میکند، یا باید باور کند خدا صلاح ما را میخواهد و یا این که خیر. اگر باور نداریم یک بحث جدایی است امّا اگر باور کردیم ذوالجلال و الاکرام ارّحم الرّاحمین است، باید بدانیم وقتی بعد از طلب کردن نمیدهد، حتماً مصلحت ندیده است.
برای همین ما باید همیشه از خدا طلب خیر کنیم. طلب خیر یعنی خدا آنچه را که صلاح من است، به من بده.
اتّفاقاً آن مرد بزرگوار و الهی، آن عارف عظیمالشّأن، رفیق شفیق امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آقا معلّم دامغانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) جمله بسیار بکری را بیان فرمودند، فرمودند: وقتی کسی از خدا طلب خیر میکند، در حقیقت از پروردگار عالم میخواهد که هر چه به صلاح من است، به من بده. بعد فرمودند: منظور از حسنه در «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»، یعنی خدا! برای من خیر بخواه.